یه آدم معمولی

ساخت وبلاگ
مگه نمیگن هر شب یه روزی داره یا نمیگن تاریک ترین لحظه شب درست پیش از طلوع خورشیده! پس این آفتاب لعنتی کی میخواد طلوع کنه ؟.اینروزا شدیدا دارم فکر میکنم هرچی تو کتابا خوندیم چرت محض بود! یه مشت آت و آشغال قشنگ که به خوردمون دادن تا سردرگم توی سردرگمی باشیم و سر کار باشیم توی این سرکاریی که هستیم...ل یه آدم معمولی...
ما را در سایت یه آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeadamemamolif بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1396 ساعت: 2:41

بال و پر گشودن پرنده کوچک
آرام آرام تا خود خورشید رفت
تا در تلالو طلایی آن گم شد
ای کاش وزیدن نسیمی کوچک
پایانی برای یک شمع نبود.

از : خودم :)

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ساعت ۴:۲۴ ب.ظ  توسط یه آدم معمولی  | 
یه آدم معمولی...
ما را در سایت یه آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeadamemamolif بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1396 ساعت: 2:41

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر، نامه رسان من و  توستگوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توستروزگاری شد و کس مرد ره عشق ندیدحالیا چشم جهانی نگران من و توستگرچه در خلوت راز دل ما کس نرسیدهمه جا زمزمه‌ی عشق نهان من و توستگو بهار دل و جان باش و خزان باش ار، نهای یه آدم معمولی...
ما را در سایت یه آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeadamemamolif بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1396 ساعت: 2:41

اشعه ای پخش شد
بادی وزید
بارانی بارید
و خزان آخر شد
وقتی جوششی نیست برای گفتن کوششی ندارم
تنها تصور میکنم در خواب نیستم
این دفعه هستی و میشنوی


درمیان کیهانی که سراسر وطن من است
روز فرخنده ای که تورا خواهم دید 
در کدامین تقویم تدوین شده است؟

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ساعت ۹:۵۰ ق.ظ  توسط یه آدم معمولی  | 
یه آدم معمولی...
ما را در سایت یه آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9yeadamemamolif بازدید : 129 تاريخ : سه شنبه 17 مرداد 1396 ساعت: 2:41