یه آدم معمولی

متن مرتبط با «کوچه پس کوچه های دل» در سایت یه آدم معمولی نوشته شده است

دلنوشته های قدیمی

  • اشعه ای پخش شدبادی وزیدبارانی باریدو خزان آخر شدوقتی جوششی نیست برای گفتن کوششی ندارمتنها تصور میکنم در خواب نیستماین دفعه هستی و میشنوی درمیان کیهانی که سراسر وطن من استروز فرخنده ای که تورا خواهم دید در کدامین تقویم تدوین شده است؟ + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ساعت ۹:۵۰ ق.ظ  توسط یه آدم معمولی  |  , ...ادامه مطلب

  • کوچه پس کوچه ها

  • از کوچه دلبستگی تازه پیچیده بودم بیرون که یه بوته امین الدوله روی دیوار آجری رنگ و رو رفته ای نگاهم رو دزدید. برگ های سبز کمرنگ انگور که برای سهم آفتاب بیشتر میجنگیدن از لا به لای شاخه های تازه جون گرفته که تازه دست در دست بهار حلقه کرده بودن نذاشتن قدم از قدم بردارم.سر که چرخوندم دیدم درست سر کوچه خاطره ام.عجب بلوایی بود. همه جور صدایی شنیده میشد از خنده مستانه تا زار زار های گریه. مثل همیشه دیدن زمین دست نخورده سر کوچه ته دلم رو لرزوند. چه عمارتی میشد اینجا ساخت. بنایی با شکوه و بلند که سایه اش تا بعد کوچه کهنسال با اون درخت های بید معرکه اش برسه.گاهی رد شدن از فعل رفتن سخت ترین کار ممکنه. هرچی بود گذر کرد و گذر کردم از حس هایی که مرداب وار منو به موندن میخوندن. وقتی راه بیوفتی کم کم روی دور میوفتی و کم کم سرعت رد شدن ها از کنارت زیاد میشه. به خودم که اومدم کوچه های زیادی رو رد کرده بودم,کوچه پس کوچه های شمرون,کوچه پس کوچه های تنهایی,کوچه پس کوچه های دل ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها